وی سالهاست امامت جمعه شهرستان ملایر با حکم امام خمینی(ره) را بر عهده دارد و از روحانیون سرشناس و محبوب آن دیار محسوب می شود. آیت الله فاضلیان سوابق مبارزاتی زیادی در حوزه علمیه و نظام داشته و از شاگردان عارف و سالک الی الله مرحوم آیت الله حاج ملا علی همدانی است که خاطرات شنیدنی از آن روحانی والا مقام دارد.
گفتوگوی خبرگزاری «حوزه» با این روحانی وارسته را در ذیل میخوانید.
*سیر تحصیل شما در حوزه چگونه بوده ودر چه حوزههایی تحصیل نمودهاید؟
از ابتدای تحصیل و تا درس خارج را در حوزه علمیه همدان بودم، البته در مسافرتهای طولانی که به شهرهای بزرگ میرفتم، از محضر بزرگان آن دیار نیز استفاده علمی کردهام، مثلاً در عتبات عالیات و در نجف اشرف، از محضر آیت الله العظمی خویی بهرهمند شده، در مشهد مقدس هم در درس خارج حضرت آیت الله میلانی در قم نیز از محضر آیت الله العظمی گلپایگانی استفاده کردهام.
*چه دروسی را تدریس نمودهاید؟
تا حد شرح لعمه و رسایل و مکاسب را در همدان تدریس میکردم و اکنون تربیت طلاب برادر و خواهر در دو مدرسه علمیه شهرستان ملایر را عهده دار هستم در حوزه برادران 350 طلبه جوان و فاضل در سطوح مختلف مشغول تحصیل هستند، البته درس خارج نیز در این حوزه برقرار است و در مدرسه علمیه حضرت زینب(س) حدود 100 طلبه خواهر تحصیل میکنند.
*رمز موفقیت طلاب را در چه میدانید؟
تا وقتی که اهل علم چند صفت را دارا نباشند، به جایی نخواهند رسید. صبر، توکل، تقوی و استقامت که مهمتر از همه زهد است و پیامبر(ص) میفرمایند: صلاح امت در دو چیز بود؛ زهد و یقین؛ فساد آخرین امت هم در دو چیز است؛ بخل و دنیا پرستی، بنابراین برای همه ما این درس بزرگی است اگر بدانیم علاقه به دنیا انسان را بیچاره میکند.
در ایام انقلاب، ملت ایران دو رئیس جمهور را تجربه کردند، یکی دنیا پرست بود اما دیگری زهد را سرلوحه زندگی خود قرار داد.
بر همین اساس علت تنزل و خواری بنی صدر توجه او به دنیا بود و عامل جاودانگی و ترقی شهید رجایی زهد در دنیا بود همه ما به ویژه اهل علم و ائمه جماعات باید از دلبستگی به دنیا برحذر باشیم، زیرا توجه به غیر خدا انسان را به جایی نمیرساند، البته زهد باید واقعی باشد، به این معنی که واقعاً دل خود را به خدا داده و از غیر خدا شستشو دهد.
بزرگانی از علمای ما که به جایی رسیدهاند؛ دلشان را به خدا دادند و از غیر خدا بریدهاند؛ زیرا خداوند فقط یک دل و یک روح را به انسان داده یا باید با خدا باشد یا غیر خدا، اگر با خداست با غیر خدا نیست و اگر با غیر خداست با خدا نیست . پس هم خدا خواهی و هم دنیای دون؛ این خیال است، این محال است این جنون.
نقل شده آیت الله العظمی بروجردی به یکی از شاگردان خود گفته بود، یاد ندارم از زمان تکلیف تا به حال عملی غیر از رضای خدا انجام داده باشم.
*آیا تالیفاتی هم داشته یا در دست اقدام دارید؟
برخی رسالهها را نوشتهام هنوز چاپ نشده، از جمله درباره حجاب، ربا، تداخل اسباب و مسببات و آثاری را هم نوشتهام، قاعده ید را نیز به سفارش آیت الله العظمی فاضل نوشتم. و بر اساس آن به اینجانب اجازه اجتهاد دادند.
*نقش همسران طلاب در موفقیت بیشتر آنها در عرصه تحصیل علوم دینی چگونه است؟
خانواده طلاب نیز اگر زهد، توکل و صبر را در زندگی خود پیشه کنند، زندگی خوب و خوشی خواهند داشت و از زندگی لذت میبرند.
*چه مدتی است در استان همدان به ویژه ملایر حضور دارید؟
زمانی که در همدان، امامت جمعه را عهدهدار بودم، بنا بر دلایلی استعفا دادم. اما آیت الله مشکینی طی تماسی تلفنی از من خواست تا امامت جمعه شهر ملایر را به عهده گیرم؛ با حضور در قم و منزل ایشان، بالاخره به نتیجه رسیدیم که درملایر بمانم. البته اقامه نماز بر شهدای ملایر وسیله حضورم در این شهرستان را فراهم کرد، با توجه به اینکه نماز شهدای استان را فقط من اقامه میکردم؛ در همان ایام هم به ما اطلاع دادند در ملایر 28 نفر از هموطنان به شهادت رسیدهاند و برای اقامه نماز خود را به آنجا رساندم، اما متأسفانه به نماز نرسیدم وقتی که برای شرکت در مراسم این شهدای گرانقدر وارد مسجد شدم، با مسجدی فرسوده و نامنظم روبه رو شدم، با خود گفتم، خدایا کسی را برسان به این مسجد نظمی دهد و آن را مرمت نماید، خداوند هم خود ما را حواله داد و در آنجا ماندگار شدم.
*مشکلات دوران تحصیل خود را بیان کنید.
به خاطر مبارزه علیه رژیم و دستگاه حکومتی، مدتها در زندان بودم و در مسجد "ملا جلیل" همدان برای جوانان روشنگری میکردم. رئیس ساواک اهالی همدان را جمع کرد و خواستار عدم شرکت مردم در این جلسات شد؛ اما مردم در جواب گفتند در صورت عدم آزادی علما تظاهرات خواهیم کرد و رئیس ساواک در جواب مردم سوگند یاد کرد قصد بدی نداریم، بلکه برای جلوگیری از اختلال نظام این کار را انجام میدهیم. من هم گفتم خود این کار شما باعث اختلال نظام میشود، زیرا شبانه به منزل مردم می روید و آنان را دستگیر میکنید.
خلاصه مدتی از عمر خود را در زندان سپری کردم البته در ایامی که در زندان بودم، از غذای زندان هم استفاده نمیکردم و درخواست میکردم از پول خودم مقداری نان و پنیر برایم تهیه کنند.
*در ایام انقلاب چه فعالیتهای سیاسی داشتید.
در ایام انقلاب بارها خدمت امام(ره) میرسیدم وگزارشاتی را خدمت ایشان ارائه میکردم، درمقابل، دستوراتی را نیز میگرفتم، درهنگام ورود امام(ره) به بهشت زهرا، من هم حضور داشتم و نماز را با امام(ره) خواندیم.
درهمدان به خاطر حوادث موجود همه مساجد تعطیل شده بود، بنده درمسجد "باب الحوائج" حضور داشتم سخنرانی مبسوطی داشتم که مقدمه اعدام برخی از اطرافیان شاه را فراهم کرد.
ازجمله فعالیتهای دیگر در ایام انقلاب برگزاری کلاسهای اعتقادی وآشنایی مردم با انقلاب امام و اهداف قیام ایشان بود، در مکتب القرآنی که تشکیل داده بودیم، شبهای شنبه مباحث اخلاقی را مطرح میکردیم، آثار فراوانی داشت و از من درخواست شد تا مکتب القرآن تهرا ن را نیز سرپرستی کنم.
*خاطره ای هم از اساتید خود دارید؟
بله، بعضی مواقع که خدمت مرحوم آیت الله ملا علی معصومی همدانی میرسیدم، سئوالاتی را مطرح میکردم و جواب میگرفتم، زمانی خدمت ایشان رسیدم و قصد داشتم تا راجع به این مسئله که برخی در "والضالین گفتن" دهن خود را کج میکنند. بپرسم که این کار بدعت است یا سنت، وقتی وارد شدم، سلام کردم و نشستم، اما هنوز چیزی نپرسیده بودم ایشان گفتند: قرائت دهن کج کردن لازم ندارد؛ ایشان، منبری جامع و کامل داشت در آن از آیات، روایات و داستانها و... استفاده میکرد، بهطوری که به تعبیر خودشان منبر باید مثل دکان روستایی باشد همه جور جنس در آن باشد، به عبارت دیگر منبرش روضه من ریاض الجنه بود.
مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی نقل میکردند: پدرم از رفقای آخوند بود، من رفتم همدان به محض ورود به همدان، ساواکیها دور مرا گرفتند: گفتم مخالف شاه هستم، ولی این سفر را صرفاً برای دیدار با آخوند آمدهام، مرا آزاد کردند، خدمت آخوند رسیدم، وقتی وارد شدم، بدون این که خودم را معرفی کنم، فرمود: آقای فاضل سلام علیکم، درس چه میخوانید؛ این حرکت برایم به عنوان معمایی باقی مانده که چگونه ایشان متوجه شدند لقب من فاضل است.
*از خاطراتی که با آیت الله العظمی آخوند دارید برایمان بگوید.
مرحوم آیت الله آخوند در نجف به عیادت آیت الله مدنی میروند، وقتی متوجه میشوند ایشان برای رفع کسالت باید در جای خوش آب و هوا باشد، ایشان را به همدان دعوت میکند. سالهای اولی که آقا به همدان میآمد، گاهی در مسجد آیت الله العظمی آخوند سخنرانی می کرد.
یک شب آیت الله مدنی در مسجدآیت الله آخوند بالای منبر بودند، اعلامیهای از قم برای آیت الله آخوند آورده بودند، ایشان فرمودند: این اعلامیه را به آقای مدنی که الان بالای منبر هستند، بدهید تا بخوانند.
یک سال آقا از نجف به همدان تشریف آورده بود، همراه جمعی خدمت ایشان رفتیم ، فرمود: دیشب مطلبی را شنیدم که اگر اطلاع داشتم، به همدان نمی آمدم ،شنیده ام که آیت الله آخوند به عنوان اعتراض به مشهد هجرت کردهاند، یعنی چه؟مگر چه کردهاید؟
حاج میرزا صادق تبریزی که از علمای بزرگ تبریز بود، در اعتراض به جریانی از تبریز به قم هجرت کرد. عده ای از آذر شهر خدمت ایشان رفتند، به تصور این که اینها از تبریز هستند، اجازه حضور نداد، آقای آخوند هر جا باشند، آقای آخوند هستند. اگر ایشان به شما اجازه ملاقات ندهند، چه میکنید؟ بعد از ظهر همان روز آقا نامه ای با امضای مردم تهیه کردند تا برای بازگشت آیت الله آخوند اقدام کنند.
حجت الاسلام سلیمان بیان میکند: «در گنج تپه، حمامی نویی ساخته بودیم و حمام قبلی مخروبه شده بود، از آیت الله آخوند اجازه فروش حمام قبلی را خواستم، ایشان اجازه فرمود، بعد از انقلاب عدهای به آیت الله مدنی شکایت کردند که اینها اموال عمومی را فروختهاند، آیا اشکال دارد؟ خدمت ایشان پیام دادم ازآیت الله آخوند اجازه داشتم، آیت الله مدنی فرموده بود: آخوند مجتهد جامع الشرائط بود پس معامله درست است.
خاطرهای دیگر از آیت الله مدنی که مورد توجه بزرگان بود: یک دهه مرحوم علامه امینی در همدان منبر تشریف میبردند و نماز به امامت آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری برگزار میشد. تمام نمازجماعتهای همدان تعطیل شده بود و ائمه جماعات به مسجد جامع میآمدند، آیت الله العظمی اراکی و آیت الله مدنی و آیت الله آخوند هم حضور داشتند. مدت نه شب علامه امینی منبر رفتند. شب نهم علامه امینی فرمود: فردا شب من نیستم، آیت الله مدنی منبر بروند که، البته ایشان هم قبول نفرمود.
*خاطرهای از آیت الله العظمی فاضل(ره)
درجلسه سمینار ائمه جمعه کشور در مدرسه فیضیه، به یکی از آقایان گفتند: چند دقیقهای صحبت نمایند، ایشان گفت: آقای مدنی تشریف دارند، آقا پذیرفت و جلسه را با بیان خود منقلب نمود. بعد از این جلسه، ائمه جمعه برای دیدار با امام به جماران رفتند، بعد از شهادت آیت الله مدنی خدمت آیت الله فاضل لنکرانی رسیدم، ایشان فرمود: مدرک و منبع حدیثی که آقای مدنی از قول "ام سلمه" خواند، کجاست؟ آن زمان رایانه و نرم افزارهای اسلامی، حتی کتابهای معجم نبودکه بتوان این مطلب را پیدا کرد، شب نیمه شعبانی بود، به ذهنم رسید مدرکش باید بحار الانوار، تاریخ پیامبرباشد، بعد از جستجو مطلب را پیدا نمودم و خدمت آیت الله العظمی فاضل بردم، ایشان بسیارخوشحال شد و دعا نمود.
یک روز هنگام طلوع آفتاب، یکی از محافظان آیت الله مدنی در منزل ما آمد و گفت: آقا شما را خواستهاند، من خدمتشان رسیدم، ایشان گفتند: آقای قاضی طباطبایی را در تبریز به شهادت رساندند، امام(ره) به من امر فرمودهاند باید در تبریز اقامه نماز جمعه کنم، شما نماز جمعه همدان را اقامه کنید.
به جهت شرایط تبریز، آقا درآنجا ماندگار شد و حدود یک سال اقامه جمعه همدان برعهده این جانب بود، از طرفی منافقین، لیبرالها، طرفداران بنیصدر و گروههای مخالف بسیار اذیت و آزار مینمودند. برای بعضی از کارها لازم بود که خدمت امام(ره) برسیم و در آن ایام به دلیل مشکلات زیاد، رفتن نزد حضرت امام کار آسانی نبود و اما هر طوری بود، ایشان را ملاقات کردم و مشکلات پیش رو را گفتم و حضرت امام فرمودند که به اقامه جمعه در همدان ادامه دهید. بعد سمتهای دیگر به من ارائه شد و بعد از مدتی به علت مسؤلیتهای دیگر از امام جمعه همدان استعفاء دادم و آیت الله العظمی نوری همدانی امامت جمعه همدان را قبول کردند.
حضرت آیت الله نوری همدانی در مسیر راه تصادف میکند و مجروح میشود و بعدها من ماجرا را فهمیدم، چون این جایگاه خالی بود، دوباره تا بهبودی حال آیت الله نوری همدانی به دستور امام(ره) در اقامه نماز جمعه همدان مشغول شدم.
*ضمانت حضرت ولی عصر(عج)
حضرت ولی عصر(عج) برای گنهکاران شیعه طلب استغفار میکند، قضیه از این قرار است در روز نیمه شعبان درکربلا منزل آخوند بودم و همه علما هم حضور داشتند؛ یک نفر داستانی را تعریف میکند دو تا بردار، برای حج مستطیع شده بودند، ولی چون درگذشته سفر حج طول میکشید و تازه بعد از محرم و صفر به مقصد میرسیدند یکی از آنها به خاطر محرم و صفر سفر حج خود را به تأخیر میاندازد تا به مراسم محرم و صفر برسد.
مدتی نگذشته بودکه آن بنده خدا فوت میکند و در برزخ به خاطر حج نرفته اش گرفتار شده و متوسل به ائمه(علیهم السلام) میشود. شبی برادر حج رفته، برادر مرحوم خود را، در خواب میبیند و به همه ائمه(علیهم السلام) متوسل میشوند، تا مشکل برطرف شود، ولی کاردرست نشد تا اینکه متوجه می شود، اگر حضرت مهدی (ع) ضمانت کند. مشکل حل میشود و سرانجام همین طور میشود.
*چه توصیه ای به طلاب جوان دارید؟
«قُل إنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَة أَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُردی… بگو شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، اینکه دو نفر، دو نفر یا یک نفر، یک نفر برای خدا قیام کنید، بنابراین نه وعظ کننده ای بالاتر ازخدا وجود دارد ونه موعظه شده ای بالاتر از پیامبر(ص) که طلاب عزیز باید تمام کارها و فعالیتهای تبلیغی وتحصیلی خود را براساس این موعظه الهی تنظیم کنند و قیام و قعودشان برای خدا باشد.
گفتوگو: محمدحسن نظریان